رویای خیس
ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم به تو آری ، به تو یعنی به همان منظر دور به همان سایه ، همان وهم ، همان تصویری به همان زل زدن از فاصله دور به هم به تبسم ، به تکلم ، به دلارایی تو به نفس های تو در سایه سنگین سکوت شبحی چند شب است آفت جانم شده است در من انگار کسی در پی انکار من است یک نفر ساده ، چنان ساده که از سادگی اش آه ای خواب گران سنگ سبکبار شده در من انگار کسی در پی انکار من است یک نفر سبز ، چنان سبز که از سرسبزیش رعشه ای چند شب است آفت جانم شده است آی بی رنگ تر از آینه یک لحظه بایست اگر این حادثه هر شبه تصویر تو نیست حتم دارم که تویی آن شبح آینه پوش آری آن سایه که شب آفت جانم شده بود اینک از پشت دل آینه پیدا شده است آن الفبای دبستانی دلخواه تویی
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
قالب ساز آنلاین |